کد مطلب:28623
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
مواد اوليه جهان چه بوده است و خداوند چگونه موجود گشت؟
الف) خداوند خلقت را از عدم شروع كرد و مواد اوليه اي وجود نداشته است. خلقت از عدم به معناي آن نيست كه عدم منشا ايجاد خلقت باشد آنگونه كه اكسيژن و ئيدروژن منشا پيدايش آب است تا گفته شود كه عدم خاصيت زايش ندارد. بلكه خلق از عدم به معناي آفرينش ابتدايي و ناوابسته به هر ماده پيشين است به عبارت ديگر آفرينش جهان صرفا مستند به اراده حقتعالي است و نيازمند ماده پيشيني نيست كه خداوند جهان را از آن پديد آورد بر خلاف خلاقيت و آفرينش بشري كه چيزي جز تغيير صورتها و تركيب مواد نخستين براي پديد آوردن محصولي نوين نيست. ب ) اصل اين سؤال غلط و به اصطلاح پارادوكسيكال(Paradotical) و خودستيز(Self Contradictory) است. زيرا: الف) وقتي گفته مي شود: «چگونگي به وجود آمدن» در واقع اصل «به وجود آمدن» مفروض گرفته شده است. ب ) در «به وجود آمدن» نيز عدم پيشين فرض شده است؛ يعني چيزي نبود و در زماني پديد آمد. ج ) وقتي سخن از «خدا» گفته مي شود، موجودي فرض مي شود كه واجب الوجود است و نه مسبوق به عدم، كه بگوييم زماني نبود و مجدد به وجود آمد. و عدم بر او عارض نمي شود، تا بگوييم تا زماني هست و پس از آن نخواهد بود. بنابراين «به وجود آمدن خدا» يعني: چيزي كه همواره بوده است، زماني نبود و به وجود آمد: ازاين رو اين سؤال غلط است، ليكن از نظر فلسفي بحث دقيق تري مطرح است و آن اين كه آيا خداوند به علت نياز دارد؟ اگر ندارد چرا و بر اساس چه معياري؟ اين مسأله در فلسفه اسلامي به زيباترين و ژرف ترين شكلي مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. براي آگاهي بيشتر ر.ك: علل گرايش به ماديگري {V(بحث نارسايي مفاهيم فلسفي، قسمت: مشكل علت نخستين)V}، شهيد مطهري. نكته ديگر اين كه خداوند داراي ماهيت نيست، تا از ماهيت وي سؤال شود، بلكه ماهيت او عين هستي و انيّت اوست. براي آگاهي بيشتر ر.ك: شرح مفصل منظومه سبزواري، ج 1، شهيد مطهري. براي اثبات بي نيازي خداوند، هم از دلايل نقلي (آيات و روايات) و هم عقلي مي توان بهره جست. دلايل نقلي، هم زياد است و هم واضح. اما از دلايل عقلي متعددي كه فلاسفه و متكلمان گفته اند، به دو دليل با ذكر سه مقدمه اكتفا مي كنيم: 1- فلاسفه مي گويند موجود يا واجب الوجود است (وجودش ضروري است) و يا ممكن الوجود (نه وجودش ضرورت دارد و نه عدم آن؛ بلكه براي موجود شدن نياز به ايجاد كننده دارد) 2- واجب الوجود؛ كه منحصر در وجود خداوند است؛ از جميع جهات واجب است؛ چه در ذات و چه در صفات و چه در افعال. 3- احتياج و نياز مخصوص موجودات امكاني است، كه نه وجودش ضروري است و نه عدمشان. از سه مقدمه فوق يك استدلال روشن بر بي نيازي خداوند به دست مي آيد: آن اينكه احتياج و نياز با واجب الوجود منافات دارد. دليل دوم: اگر خداوند بي نياز نباشد، «دور» پيش مي آيد و دور باطل است (دور يعني وجود يك شي ء، بر خودش متوقف باشد). بيان دور: فرض اين است كه واجب الوجود يكي بيشتر نيست. پس كسي كه خداوند به آن نياز دارد، لابد يك ممكن الوجود است و چون ممكن الوجود به واجب الوجود نيازمند است، نمي شود واجب الوجود نيازمند غير باشد. در غير اين صورت دور پيش مي آيد. براي اثبات يكتايي خدا، هم دليل نقلي (آيات و روايات) داريم، كه نيازي به ذكر آن نيست و هم دلايل عقلي زيادي وجود دارد كه ما به دو دليل اكتفا مي كنيم. الف) فرض اين كه جهان خدايان متعددي داشته باشد، از سه حال خارج نيست: يا اين كه هر يك از پديده هاي جهان، مخلوق و معلول همه آنها فرض شود. و يا اين كه هر دسته از آنها معلول يكي از خدايان باشد و يا همگي آفريده يك خدا شمرده شده و خدايان ديگر به عنوان مدير و اداره كنندگان جهان فرض شوند. {Tفرض اول درست نيست؛T} به اين دليل كه هر موجودي فقط يك وجود دارد و اگر قرار باشد هر پديده اي پديدآورنده هاي متعددي داشته باشد، لابد هر پديد آورنده اي يك وجود به آن مي دهد، بنابراين هر موجودي چند موجود مستقل خواهد بود و اين خلاف عقل است. {Tفرض دوم هم مردود است؛T} زيرا اين فرض موجب مي شود نظام هاي مختلفي به وجود آيد، در حالي كه سراسر نظام آفرينش از وحدتي دائمي برخوردار است و يك ارگانيسم واحد را تشكيل مي دهد. فرض سوم هم باطل است؛ زيرا بين خالقيت و مديريت تلازم است، يعني همان كسي كه آفريننده اين جهان است، اداره كننده آن هم هست. پس خداوند يكتاست. افزون بر آن، مديران متعدد، همه آفريده آفريدگار واحد خواهند بود ولاجرم به يكتايي خدا بازگشت مي كند. ب ) اگر دو واجب الوجود داشته باشيم، يا از يكديگر قابل تمييز و جداكردن هستند و يا نيستند؛ اگر قابل تشخيص و تمييز نباشند، پس دو تا نيستند و اگر قابل تشخيص باشند، پس مركبند. در حالي كه تركيب در واجب الوجود راه ندارد، زيرا تركيب موجب احتياج است و ثابت شد كه واجب الوجود هيچ احتياجي ندارد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.